در روز های اخیرآقای هاشمی رفسنجانی در یکی از اظهارات خود در راستای تحقیر منتقدان و مخالفان خود گفت؛ کسانی که تا دیروز در روستاها قدم می زدند اکنون انقلابی شدند.

سقزکورد: با تأمّل در این موضع عجیب آقای هاشمی در گام نخست می توان گفت؛ پاسخ به منتقدین که از سوی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام صورت می گیرد در نوع خود امری عادی و طبیعی است، لیکن نگاه تحقیر آمیز به روستا و روستاییان ولایتمدار و انقلابی در کشور زیبندۀ هیچ یک از مسئولان به ویژه شخص آقای هاشمی نیست.

بدیهی است واکاوی چرایی اتخاذ مواضعی اینچنین از برخی خواص که البته در فتنۀ 88 نیز با برچسب دروغین رفع تردید مردم لیکن در واقع با اشرافیت همراهی کردند و در زمان حساس رهبری نظام و ملت را تنها گذاشتند جای بسی تأمل است.

اما به راستی خاستگاه توهین به روستاییان چیست؟ روستا و روستاییان از چه شاخصه های بی بدیل در تاریخ و تمدن این سرزمین برخوردارندکه اینگونه کسانی که خود زمانی روستا زاده بودند لیکن زمانی که در نظام اسلامی به جایگاهی دست یافتند این چنین به روستاییان اهانت می کنند؟

برای واکاوئی دقیق این مسأله باید به دوران اواخر جنگ و آغاز ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی توجه نمود، زیرا تا سیاست ها و رویکردهای دولت کارگزاران و آقای هاشمی به عنوان لیدر این جریان مورد تعمّق قرار نگیرد نمی توان به ذائقۀ برخی خواص در مواجهه با مردم پی برد.

باید اذعان نمود رویکردهای دولت هاشمی با محوریت اقتصاد نفتی و خام فروشی آغاز گردید و مصرف گرایی و وابستگی و کاهش تولید از جمله پیامدهایی بود که با سیاست های دولت کارگزاران در جامعه اجرایی گردید.

لذا نفوذ روز افزون لیبرالیسم فرهنگی غرب و نیز تغییر ذائقۀ معنایی مسئولان وقت به ویژه کابینۀ دولت هاشمی که غالباً از تکنوکرات های فارغ التحصیل مراکز دانشگاهی آمریکا تشکیل می شد، اقتصاد و فرهنگ کشور را به بیراهه کشاند و رویکرد اقتصاد مصرفی و خام فروشی دولت کارگزاران موجبات تغییرات عمدۀ فرهنگی را در کشور موجب گردید.


بنابراین از یک سو شهرها دیگر از روستاها بی نیاز شدند و شهر مبنای فرهنگی خود را نه از روستا بلکه از آموزه های غربی و لیبرالیستی غرب دریافت می کرد و فرهنگ گریزی و دین ستیزی که ناشی از رویکرد اقتصاد مصرفی دولت کارگزاران بود به طور مستقیم ارزش های معنایی انقلاب اسلامی را تهدید نمود و الگوها و ارزشهای زندگی غربی را در جامعه پدید آورد.

گفتنی است روستا در طول تاریخ همیشه به عنوان قلب تولید و اقتصاد این سرزمین مطرح بوده است، لذاشهرها باانطباق خود با فرهنگ های بومی روستا از یک سو به فرهنگ شهرنشینی خود سروسامان می دادند، از سوی دیگر از توانمندی و ظرفیت های اقتصادی کشور بهره می جستند، لیکن با سیاست های دولت هاشمی که با رویکرد خام فروشی و مصرف گرایی مطلق و سرازیر کردن پول نفت به شهرهای بزرگ و پایتخت محوری و یکجا نشینی صورت گرفت روستا ها تضعیف گردید و کشاورزی نیز در آن به شدت کاهش یافت، زیرا پول مفت نقت دولت را به عنوان یکی از بزرگترین وارد کنندگان بسیاری از کالاهای غیر ضرور و حتی وارد کندۀ اقلام کشاورزی تبدیل نمود؛ که با این تفاسیر سیل مهاجرت روستاییان به شهرها برای برخورداری از تسهیلات رفاهی و معیشتی شدت گرفت که تبعات این سیاست های نادرست کماکان نیز گریبانگیر وضعیت اقتصادی شهرها و روستاهای کشور است.

هم چنین باید اذعان کرد سیاست های فکری دولت هاشمی که برآمده مکاتب اقتصادی غرب و نیز فرهنگ منحط غرب گرایی و خصوصاً امریکا گرایی بود، در عمل موجبات تقویت اشرافیت و تشدید تبعیض میان طبقات مختلف مردم را پدید آورد که ملت بزرگ ایران اوج این خصیصه نادرست را در فتنۀ 88 به وضوح مشاهده نمود و خود برتربینی در سبد آرای انتخاباتی کاندیدای غرب گرا و همسو با آقای هاشمی و جریانات اصلاح طلب رأی خود را بر تر از آرای روساییان و عموم مردم قلمداد کردند.

لذا باید دانست مواضع اینچنینی علیه روستا و روستاییان دارای منشأ فکری است که آغاز فعالیت های دولت کارگزاران در سال ۱۳۶۸ را باید به عنوان خاستگاه دوران تقویت اشرافیت و تقابل آن با مردم و افول و نابودی تدریجی روستا و روستاییان در کشور مورد توجه قرار داد، اشرافیتی که در واقع به دوم خرداد رسید و اینگونه بود که زیاده خواهی جماعتی از اقشار مرفه بی درد و غرب گرا با کمک مستقیم آمریکا و دیگر قدرت های استکبار ی فتنۀ 88 را پدید آورد، فتنه ای براندازانه که با هدف نفی رأی مردم و با چاشنی پوپولیست خواندن آراء و نظرات و تمایلات آرمانی مردم به وقوع پیوست که در حال حاضر نیز سایۀ سنگین تفکر هاشمی به عنوان لیدر معنوی اعتدال نیز در این دولت مبرهن و آشکار است، لذا توهین به مردم توسط یکی از مشاوران رئیس دولت و منع اظهار نظر ملت در مباحث مهم نظام از جمله مباحث هسته ای و عدم هم نوایی دولت با ملت در برخی عرصه ها به ویژه در موضوع مخالفت ملت با ورود فابیوس به تهران و بساط فرش قرمز دولت برای این سیاستمدار جنجالی... از جمله شاخصه های انتقال ماهوی اشرافیت از دولت کارگزاران به دولت اعتدال می باشد.

در خاتمه باید گفت اینگونه رویکردها در تقابل با روستا و اهانت به روستاییان به عنوان مولّد فرهنگ و عنصر اصلی پیروزی انقلاب اسلامی ایران و منشأ کلیدی و بی بدیل تشکیل دهندۀ شجرۀ طیبه بسیج، تنها عیار واقعی برخی مدعیان مردم گرایی را آشکار خواهد ساخت و عمق آرمان ستیزی و استحالۀ فرهنگی برخی خواص مردود به سمت لیبرالیسم فرهنگی غرب را در جامعه هویدا خواهد نمود.