سرانجام پس از دوازده سال نبرد دیپلماتیک و مذاکرات  نفسگیر،طولانی و حساس هسته ای ایران و اعضای 1+5 ؛س از ماراتنی بیست وهشت روزه در وین با نگارش برنامه جامع اقدام مشترک(برجام)به پایان وسرانجام تاریخ مصرف تمدیدهای یک روزه و دو روزه و انتظارهای طولانی خبرنگاران و تحللیگران در مقابل هتل کوبورگ به پایان رسید وآنچه مشخص است اینست که مردم ایران برندگان واقعی رویداد هسته یی امروز هستند.
وبلاگ زیر ذره بین نوشت: سرانجام ایران و اعضای 1+5 به قله پایانی مذاکرات هسته ای رسیدند.پروسه مقاومت دوازده ساله هسته ای جمهوری اسلامی ایران در مقابل زیاده خواهی های غرب ، منجر به حضور واشنگتن و متحدان آن پای میز مذاکره و برگزاری رایزنی های دیپلماتیک چندجانبه مستمر در نقاط مختلف دنیا شد.برای طرف های گفت وگوی هسته یی با ایران، شاید توافق هسته یی به معنای رسیدن به نقطه یی مشترک برای بردی دوسویه و پایان سال ها کشمکش پرهزینه ی سیاسی و دیپلماتیک باشد اما بر فراز ایران این معنا سپهری گسترده تر از مفهوم یک توافق دارد. به ثمر نشستن سال ها مقاومت و تسلیم ناپذیری، راست قامت ماندن در برابر انواع تحریم و تهدید، اثبات صلح جویی، حقانیت، مظلومیت و در عین حال عزتمندی وطن اسلامی و استیفای کامل حقوق انکارناپذیر مردم ایران گوشه هایی از مختصات این سپهر هسته یی به شمار می رود. فارغ از بررسی دقیق متن توافق که مباحثه و تمرکز دقیقی را می طلبد،ملاحظاتی وجود دارد که نمی توان بدون در نظر گرفتن آنها شرایط خاص موجود را مورد رصد و بررسی واقع بینانه ای قرار داد:
1- برخی به اشتباه از محصول نهایی مذاکرات اخیر وین، به عنوان "توافق نهایی" یاد می کنند این در حالیست که بیانیه قرائت شده توسط وزیر امور خارجه کشورمان و فدریکار موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نماد و مصداق"جمع بندی نهایی مذاکرات" است.این جمع بندی جهت تبدیل شدن به توافق قطعی،  باید ضمن عبور از فیلترهای قانونگذاری در ایران و آمریکا، به تایید نهادهای قانونگذاری ذی ربط برسد.
2- میان اعلام توافق نهایی و اجرای آن شکاف و فاصله زمانی دوماهه ای وجود دارد که زمینه ساز اجرای حقوق و تکالیف دو طرف در توافق نهایی احتمالی خواهد بود.بنابراین در تحلیل حقوقی انچه در وین گذشته است، نباید توافق نهایی را تمام شده تلقی کرد.
آنچه مسلم است اینکه مذاکرات وین آخرین قطعه از پازل مذاکرات هسته ای نخواهد بود.پایان مذاکرات ما با غرب و کشورهاى عضو گروه ١+٥، الزامآ به معناى پایان همه اختلافات و حل همه مشکلات کشور نبوده، نیست و نخواهد بود. چه بسا بعد از اعلام توافق نهایى، بر سر چگونگى اجراى مصوبات مربوطه و به دلیل زیاده خواهى هاى سیرى ناپذیر امریکا و متحدانش، ما وارد چالش هاى جدید منطقه اى و جهانى، با قدرت ها و دولت هاى وابسته مى شویم، بنا بر این همه باید به هوش باشیم و توجه داشته باشیم که نمى شود یک شبه ره صد ساله را طى کرد!
دستگاه سیاست خارجی کشورمان باید فارغ از هر گونه هیجان و ذوق زدگی کاذب، خود را برای دبه در آوردنها و نیرنگهای هسته ای جدید کاخ سفید و کنگره آمریکا آماده کند.امروز "نقطه پایان "مذاکرات هسته ای محسوب نمی شود، بلکه نقطه آغازی برای تحکیم بیشتر گارد بسته حقوقی و راهبردی ما در مقابل آمریکاست. دستیابی به توافق به معنای بایگانی شدن پرونده ی اختلاف های هسته یی نیست بلکه از این پس سنگ محکی پیش روی بازیگران برجام قرار خواهد گرفت که برکنار از اختلاف های انباشته شده ی سال های گذشته و با نگاه به آینده، عیار تعهد خود به پیمان هسته یی را بسنجند و میزان پایداری خود را بر این توافق بیازمایند.هم اکنون با دشمنی مواجه هستیم که سوء سابقه بسیار بدی در زیر پا گذاشتن عهد و پیمانهای رسمی خود در نظام بین الملل دارد.دشمنی که نشان داده است در یک لحظه زیر همه قول و قرارها زده و با سوء تفسیر مفاد وتبصره های توافق نهایی، "همه چیز" را وارونه جلوه می دهد
 آمریکا واقعاً شیطان است و فریب، نیرنگ و عهدشکنی از خصوصیات اصلی شیطان است. ممکن است دشمن بد عهد ما به توافقی که خودش امضاء نموده است عمل نکند، و اگر بخواهیم همانند روزهای بعد از پذیرش قطعنامه 598 دشمن به تعهدات خود عمل نماید باید اقتدار داخلی خود را به دشمن ثابت نماییم. مدیریت فضای اقتصادی به دور از جنجال های هسته ای، حمایت از تولید و اقتصاد مقاومتی، پیشرفت در زمینه های مختلف علمی بویژه موضوع هسته ای می تواند دشمن را وادار به پذیرش تعهدات خودش و حقوق هسته ای ایران نماید.فلذا توافق پایان راه نیست، آغاز بهانه‌های شیطانی است و ما بعد از توافق هم هر روز شاهد بازی‌ها و بهانه‌جویی‌های جدید آمریکا خواهیم بود. آنها در هر مرحله تفسیر خودشان را ارائه خواهند داد و در همه موضوعات حتی بعد از توافق به اصطلاح دبه خواهند کرد.
مهم ترین شاه کلید تحلیل مذاکرات هسته ای سالهای اخیر، توجه به اصل "مقاومت" در سیاست خارجی کشورمان است. "مقاومت" هم در حوزه سیاست خارجی و هم در حوزه اقتصاد، حدود و ثغور مفهومی و مصداقی معینی دارد. سیاست خارجی مبتنی بر مقاومت هسته ای ،به مانند اقتصاد مقاومتی مبتنی بر احیا و بهره گیری از ظرفیتهای داخلی ، هر دو منجر به تسلیم رقیب در میدان اقتصاد و سیاست خواهد شد. از این رو نرمش غرب در مقابل ایران، معلول "گذار از اصل مقاومت هسته ای" نبوده، بلکه معلول همین مقاومت 12 ساله می باشد.
نه ذوق زده شوید ونه گارد بگیرید
از این رو پیروزی جمهوری اسلامی ایران در کشاندن قدرتهای سلطه گر پای میز مذاکره هسته ای و وادار سازی آنها نسبت به امتیازدهی به کشورمان، تصویر نهایی پازلی است که دوازده سال است در سایه رشادتهای پاک ترین فرزندان این سرزمین و مخصوصا شهدای هسته ای ایران چیده شده است. تصویر مقدسی که مصادره به مطلوب کردن آن از سوی جریان یا جریانهای خاص، مصداق عینی خیانت به منافع ملی کشور محسوب می شود.به‌طور طبیعی و قانونی انتظار می‌رود جمع‌بندی مذاکرات هسته‌ای برای بررسی به صحن علنی مجلس ارجاع شود و در صورتی که به تصویب مجلس رسید، به‌عنوان توافق نهایی می‌‌تواند تلقی شود  توافق هسته‌ای باید حافظ منافع ملی باشد،لغو تمام تحریم‌های ظالمانه مطالبه جدی ملت ایران است و مجلس شورای اسلامی نیز لغو تحریم‌ها را به‌عنوان مطالبه جدی در مذاکرات دنبال می‌کند، لذا توافقی که منجر به لغو تمام تحریم‌ها نشود، مورد رضایت و قبول مردم واقع نخواهد شد.
در نهایت اینکه کار ما با اعضای 1+5 به تازگی آغاز شده است. مذاکرات وین، نقطه آشکارساز احساس نیاز واشنگتن به ایران قدرتمند بود. نقطه آشکارسازی که باید به صورتی هوشمندانه ،مدبرانه و به دور از هرگونه هیجان و واکنش احساسی از سوی دستگاه سیاست خارجی کشورمان هدایت شود.نکته پایانی اینکه ایستادگی ملت ایران در جهت حفظ حقوق  هسته ای خود این واقعیت انکار ناپذیر را به دشنان فهماند که نظم جهانی حاکم در حال فروپاشی است و کدخدای خود خوانده دنیا دیگر توان اعمال زور و سلطه به ملتهای مقاوم را ندارد. بنابراین در نظم آینده جهان این ملتها هستند که جای دول قدرتمند را می گیرند. چنین موضوع مهم و سرنوشت سازی جام زهری است که قلدرمآبان دنیا مجبور به نوشیدن آن هستند نه ملت ایران وامام امت.